سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احکام
 

مساله نجاست سگ قسمت سوم

پاسخ به چند سوال ؟
اگر سگ نجس هست چگونه سگ اصحاب کهف وارد بهشت می شود؟
نجاست سگ از اعتباریات است که شارع مقدس آن را نجس قرار داده است، و این بدین معنا نیست که در تکوین نیز سگ نجس خلق شده است. و چیزى که در عالم دنیا نجس است، مستلزم نجس بودن آن در آخرت نمى‏باشد. چرا که کاربرد طاهر و نجس و حلال و حرام تشریعى، مربوط به دنیا است. و هر کدام از دنیا و آخرت قوانین خاص خود را دارد و نظام معیّن در آنها حکمفرماست. سگ در تشریع هر چند حکم نجس بودن بر او بار مى‏شود ولى از نگاه تکوین نجس نمى‏باشد. با توجه به این، بین بهشت رفتن سگ اصحاب کهف با نجاست ظاهرى دنیوى آن تعارض وجود ندارد.(101) همانگونه که شراب و لباس حریر و طلا برای مردان در دنیا حرام است در حالیکه هیچکدام از اینها در بهشت حرمت ندارد، بلکه جزء پاداشهای بهشتی شمرده شده است. هر چند باید توجه داشت که اصل مقایسه امور دنیا با امور آخرت کار اشتباهی است و تنها در حدّ تشبیه می توان به چنین مقایسه هایی بها داد.
آیا پیامبر(ص) دستور به قتل سگان مکه داد؟

قطعا پیامبر(ص) دستور به کشتن سگهایی داده اند که سبب اذیت و آزار مردم می شوند، بخصوص سگهای ولگرد و وحشی که غالبا موجب ترساندن و اذیت مردمند. به همین خاطر در وسائل الشیعة بابی هست به عنوان«بَابُ جَوَازِ قَتْلِ کِلَابِ الْهِرَاشِ(102)». در این باب حدیثی نقل شده که پیامبر(ع)فرمودند: «لَا تَدَعْ ... کَلْباً إِلَّا قَتَلْتَهُ: رها مکن سگی را مگر آنکه آن را بکشی(103)». در بحارالانوار نیز حدیثی به همین مضمون آمده و پس از آن، از قتل سگهای بی آزار و مفید مثل سگ نگهبان و شکار نهی شده است(104). دیه سگ نیز ـ همانطور که قبل از این گفته شد ـ می تواند دلیلی بر منعِ کشتار بی دلیل سگهای بی آزار از سوی شرع باشد.
چرا اسلام دستور خاکمال کردن ظرف نجس را داده است اما از سوی دیگر گفته گوشت حیوانی که سگ شکار کرده، آب بکشید کافی است؟ آیا این تناقض گویی نیست؟
برای پاسخ به شبهه فوق بهتر است سوال را به گونه ای دیگر مطرح کنیم و آن اینکه: آیا حکم خاکمال کردن برای آنچه آغشته به آب دهان سگ است، فقط مربوط به ظروف می باشد یا گوشت، میوه، سفره، چوب، لباس و... را نیز شامل می شود؟
پاسخ اینست که حکم خاکمال کردن یا همان تعفیر، فقط مختص به ظروف می باشد. و در موارد دیگر، مثل موردی که سگ شکاری حیوانی را گاز گرفته، شستن زخم و محل تماس سگ کفایت کرده و نیازی به خاکمال کردن نیست.
در کتب فقهی بیان شده که اگر سگ از ظرفی آب بخورد باید خاکمال شود و فقهاء این حکم خاص را در مورد موضوع «آنیه» قرار داده اند که در قبیل کاسه، کوزه، بشقاب، سینی، دیگ و امثال اینها از چیزهائیکه در اکل و شرب استعمال می شوند، بکار می رود.(105)
و این ربطی به این مورد ندارد بلکه فقهاء غالباً در کتب فقهی در بحث تطهیر، ظروف را از غیر ظروف جدا کرده و حکم آن را مجزّا بیان می کنند. چرا که در موارد دیگر نیز حکم تطهیر ظروف با غیر آن متفاوت است، به عنوان مثال در تطهیر ظرف نجس با آب قلیل، آن را سه مرتبه پر از آب کرده خالی می کنیم، و یا سه مرتبه مقداری آب داخل آن می گردانیم که به جاهای نجس برسد، و بیرون می ریزیم؛ ولی در تطهیر غیر ظروف، حتّی اگر با بول نجس شده باشد، آن را دو مرتبه، و اگر با چیز دیگر نجس شده، آن را یک مرتبه بشوییم کافی است.(106)
این تفاوت، نه تنها سبب تناقض نمی باشد بلکه حاکی از وسعت و گستردگی و تنوع در شقوق و پیچیدگی احکام اسلام است. چه بسا از این اختلاف در حکم بدست می آید هر کدام حکمت خاصی دارد که علم بشری باید آن را کشف کند.
علاوه بر این، تناقض وقتی اتفاق می افتد که موضوع هر دو حکم، یکی باشد، در صورتی که در اینجا موضوع متفاوت است. (در یکجا ظرف و در جای دیگر زخم حیوان آغشته به آب دهان سگ شده است) و این تفاوت در موضوع، سبب تفاوت در حکم شده است، که کاملاً عاقلانه است، و هیچگونه تناقضی یافت نمی شود. مثل اینکه بر دو شخص نماز ظهر واجب است، امّا بر یکی نماز چهار رکعتی، و بر دیگری نماز دو رکعتی (در سفر) و هیچ کس نمی گوید اینجا تناقضی وجود دارد.
البته باید توجه داشت منشا این سخن از آنجا سرچشمه می گیرد که عده ای تصور کرده اند خاکمال کردن ظروف بخاطر از بین بردن میکروبهای آن است و پس از آن می گویند: خاکمال کردن زخم حیوان که با دهان سگ تماس داشته اولویت دارد، زیرا گوشت شکار غذای انسان است و سزاوارتر است که میکروبهای آن کشته شود. ولی، اولاً: این سخن چیزی جز همان قیاس نیست. ثانیاً: در احادیث علّت خاکمال، از بین بردن میکروبها دانسته نشده است تا این سخن صحیح باشد. ثالثاً: بر فرض که خاکمال کردن در ظروف سبب از بین رفتن میکروبها می شود، شاید در گوشت شکار شستن برای از بین رفتن میکروب مورد نظر کفایت می کند.
آیا منظور از خانه ای که در روایت «اِنَّما لاتَدْخُلُ المِلائِکَة بَیْتا فیهِ کَلْبٌ»، آمده است همان جان ظلمانی انسان گنهکار است؟
بعضی افراد، از حدیث فوق تعبیر دیگری دارند و می گویند: مـراد از خـانـه ـ اى کـه در آن سـگ بـاشد، ملائکه به آن داخـل نـمـى شـوند، ـ همان جان خود انسان است؛ پس اگر جان انسان با قرآن و اعمال نیک مانوس شد، نـورانـى مـى شـود و بـه آسـمـان ها عروج می کند، اما اگر از اینها بیگانه شد، به بـاطـن ظـلمانى تبدیل شده و شیاطین در آن مستقر مى شوند. از این رو، در روایت است که: اگر انسان در دنیا ظالم شد و ظلم در جان او به حدّ ملکه رسید، او در باطن سگ است.(107)
در این تعبیر، نفس امّاره به سگی تشبیه شده که به انسان حمله می کند:
چون سگ، به تو نفس حمله‏آور باشد از جمله ی اعداىِ تو بدتر باشد
با نفس جهاد کن گرت مردى هست      کز قول نبى: جهاد اکبر باشد(108)
 این تعبیر اخلاقی هرچند زیبا و مورد تایید روایات دیگر است امّا سبب نمی شود تا روایت از معنای ابتدایی و اصلی خود خارج شود. چه بسا اگر این دسته از روایات را مورد بررسی قرار دهیم، چیزی جز معنای اولیّه آن به ذهن خطور نمی کند. به عنوان نمونه به روایت زیر توجه کنید:
وَ قَالَ الصَّادِقُ(ع): لَا تُصَلِّ فِی دَارٍ فِیهَا کَلْبٌ إِلَّا أَنْ یَکُونَ کَلْبَ صَیْدٍ وَ أَغْلَقْتَ دُونَهُ بَاباً فَلَا بَأْسَ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَة لَا تَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ تَمَاثِیلُ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ بَوْلٌ مَجْمُوعٌ فِی آنِیَة.(109)
امام صادق(ع) فرمود: نماز مگذار در خانه ای که در آن سگ است مگر اینکه سگ صید باشد و دربی برویش بسته شود، در این صورت اشکالی ندارد. همانا ملائکه بر خانه ای که در آن سگ است وارد نمی شوند و... .
با توجه به تعابیری که در حدیث فوق آمده است مثل: «کَلْبَ صَیْدٍ» و «أَغْلَقْتَ دُونَهُ بَاباً» معلوم می شود منظور از کلب همان حیوان است نه نفس ظلمانی انسان.

نتیجه بحث
خلاصه اینکه مسئله نجاست سگ، یکی از مسائل قطعی فقهی اسلام است. با اینکه در قرآن اشاره ای به این مسئله همانند بسیاری از مسائل دیگر نشده است اما این حکم در روایات معتبر صریحاً بیان شده است. در عین حال نجاست سگ سبب نشده معامله آن حرام باشد، چرا که نجاست هیچ مدخلیّتی در حرمت معامله نداشته، و حرمت خرید و فروش، دایر مدار اینست که مبیع دارای منفعت عقلایی باشد یا نباشد. پس تنها معامله سگهایی که فاقد منفعت عقلایی می باشند، جایز نیست. امّا در مورد فلسفه نجاست سگ روایات معصومین(ع) مطلق بوده و فلسفه حقیقی این حکم بر ما پوشیده است و فلسفه نداشتن یک حکم، غیر از ندانستن فلسفه آن است.

فهرست منابع
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. طبرسی، ابو علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، تعلیق: ابوالحسن شعرانی، 10جلد، چاپ دوم: تهران، کتاب فروشی اسلامیة، 1380ق.
4. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن ، 10جلد، چاپ دوم بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
5. آیت الله مکارم شیرازی، و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه قم، چاپ سی و دوم:1386.
6. رازی، فخر الدین، التفسیر الکبیر، 30جلد در15مجلد، چاپ اول:بیروت، دار الکتب الاسلامیة، 1411ق.
7. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، نشر دارالفکر، قم.
8. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم 1383.
9. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، قرن ششم، دمشق، دار العلم الدار الشامیة، چاپ اول 1412ق.
10. متقی هندی، کنز العمال، هجده جلد، چاپ دوم، انتشارات مؤسسة الرساله، بیروت 1409 هـ .ق.
11. زمانی ، محمد حسن، طهارت اهل کتاب و مشرکان، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ: چاپخانه دفتر تبلیغات، اوّل/1378.
12. مشهدی، میرزا محمد، کنز الدقائق، 11جلد، چاپ اوّل: قم، موسسة النشر الاسلامی، 1411ق.
13. انصاری، شیخ مرتضی، الطهاره، چاپ چاپ سنگی:قم، موسسة آل البیت لاحیاء التراث، بی تا.
14. مروارید، علی اصغر، سلسلة الینابیع الفقهیة، 40جلد، چاپ اول: بیروت، موسسة فقه الشیعه و الدرالاسلامیة، 1410ق.
15. مصباح یزدی، محمدتقی، آذرخشی دیگر ازآسمان کربلا، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول، 1379.
16. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، 29 جلد، مؤسسه آل البیت علیهم‏السلام قم، 1409 ق.
17. نجفی ، محمد حسن، جواهر الکلام، چاپ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربى.
18. مغنیه، محمد جواد، الفقه المذاهب الخمسة، چاپ دهم/1429هـ، دار التیار الجدید، بیروت.
19. آیة الله حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقی، 14 جلد، چاپ نجف ، 1377 ق .
20. مطهری، مرتضی ، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، 1380 شمسی.
21. صدوق، شیخ محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، علل الشرایع، دو جلد، انتشارات دارالبلاغه.
22. پیام زن، پیاپی 104، ص 66-70 و 65، فارسی، کتابنامه: 65،کد پارسا: 33127A.
23. جمعی از نویسندگان، جامعه ایده‌آل اسلامی و مبانی تمدن غرب ـ.
24. انصارى، شیخ مرتضى، المکاسب، در یک مجلد، چاپ سنگى.
25. نجفی الخوانساری، موسى بن محمد، منیة الطالب فی شرح المکاسب،‍ تقریرات المحقق المیرزا محمد حسین النائیینى، موسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، الطبعة الاولى ـ قم.
26. السید محمد جواد العاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة، حققه وعلق علیه الشیخ محمد باقر الخالصی، مؤسسة النشر الاسلامی، طبع ونشر: الفقه، الطبعة: الاولى 1419 ه‍. ق. مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة.
27. الامام الخمینى (قدس سره)، المکاسب المحرمة، الناشر: مؤسسه اسماعیلیان: قم، الطبعة الثالثة 1410ه.ق.
28. علّامه حلّى، نهایة الاحکام، اسماعیلیان، قم.
29. معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، انتشارات اسماعیلیان.
30. محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار،110جلد، موسسه الوفاء بیروت ـ لبنان،1404 ه ق.
31. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، 4جلد، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1413ه ق.
32. ثقة الاسلام کلینی، الکافی، 8جلد، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ه ش.
33. جعفری، محمد تقی، رسائل فقهی، مؤسسه نشر کرامت،1377.
34. مسند امام رضا(ع)، تحقیق عطاردی، مشهد، آستان قدس، 1406 ه.ق.
35. علی ابن ابراهیم قمی، تفسیر قمى، قم، دارالکتب، چاپ چهارم 1367 ش.
36. محمدبن حسن طوسی (شیخ طوسی) المبسوط، مکتبه مرتضویه، تهران، 1378 ق .
37. الصدوق، ابن جعفر محمدبن علی‎بن الحسین‎بن بابویه القمی، الخصال، صحّحه و علّق علیه علی اکبر الغفاری، منشورات جماعة المدرسین، طبع شهریور 1362.
38. روزنه ای به سوی اسرار الهی، استاد توکل، ناشر: صبح پیروزی، نوبت چاپ: پنجم.
39. مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، میراث حدیث شیعه، موسسه فرهنگی دارالحدیث قم ، 1378ش.
40. موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏، مکان چاپ: قم‏،1374 ش‏، نوبت چاپ: پنجم‏.
41. آیة الله هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه، موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ناشر: انتشارات موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، سال چاپ1387.
42. راوندی، سعید، فقه القرآن، چاپ شده در سلسلة الینابیع الفقهیة.
43. توضیح المسائل مراجع.
44. رساله توضیح المسائل امام خمینی (ره)
45. مجله المنار.
46. مجمع المسائل، حضرت آیة الله العظمى حاج سید محمد رضا گلپایگانى.
47. فصلنامه فقه اهل بیت(ع).
48. تمام نهج البلاغة، السید صادق الموسوی.
49. الأخبار الطوال، أبو حنیفة الدینوری، چاپ اوّل:1912م.
50. سیره معصومان، محسن امین، ترجمه علی حجتی کرمانی، انتشارات سروش، چاپ سوم 1376.
51. الإمامة والسیاسة، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة الدینوری، تحقیق خلیل المنصور، دار الکتب العلمیة، چاپ 1418هـ - 1997م، بیروت.

 
______ ارجاعات ______

(1) ـ قال رسول الله (ص): اهل البدع کلاب اهل النار: بدعت گذاران سگ هاى دوزخند. (کنزالعمال، ج1 ،ح 1094 و 1125).
(2) ـ صفی پور، منتهی الارب فی لغة العرب،ص 1228: نجس ناپاک، پلید و خلاف طاهر. طریحی، مجمع البیان، ج4، ص11: نجس الشیء، اذا کان قذراً غیر نظیف. فیروز آبادی، القاموس المحیط، ج2ص253: النجس ضد الطاهر و زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس ج4ص255: النجس ضد الطاهر.
(3) ـ التوبة/28.
(4)ـ راغب اصفهانی، مفردات، حرف نون، لفظ نجس.
(5) ـ طوسی، تفسیر التبیان، ج5، ص234.
(6) ـ طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص20.
(7) ـ سلسلة الینابیع الفقهیة، ج1، ص359 به نقل از فقه القرآن.
(8) ـ مستمسک عروة الوثقی، ج1، ص368.
(9) ـ کنز الدقائق، ج4، ص162.
(10) ـ تفسیر کبیر، ج16، ص24.
(11) ـ طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زمانی،ص184.
(12) ـ شیخ انصاری، الطهاره، ص325.
(13) ـ سلسلة الینابیع الفقهیة، ج1، ص359 به نقل از فقه القرآن.
(14) ـ طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زمانی،ص188.
(15)  ـ نقش یک سگ نیز بر دیوار غار است، و بالاى غار، صومعه‏اى قدیمى است و مسلمانان نیز مسجدى ساخته‏اند. (تفسیر نور ج 07 ص143)
(16)  ـ کهف/18.
(17)  ـ «وَصِیْد» چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» مى‏گوید: در اصل به معنى اطاق و انبارى است که در کوهستان براى ذخیره اموال ایجاد مى‏کنند، و در اینجا به معنى دهانه غار است . (تفسیر نمونه، ج‏12، ص406).
(18)ـ اعراف/ 176.
(19) ـ تفسیر نمونه، ج 7، ص 25.
(20)  ـ مائده/4.
(21) ـ عدد رکعات نماز ـ دو رکعت صبح، چهار رکعت ظهر، چهار رکعت عصر، سه رکعت مغرب و چهار رکعت عشاء ـ در قرآن ذکر نشده است، با اینکه از مسلمات بوده و اختلافی در آن نیست.
(22)  ـ انعام /145.
(23)  ـ آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، محمد تقی مصباح یزدی‏، ص53.
(24)  ـ نحل/44.
(25)  ـ حشر/7.
(26)  ـ وسائل الشیعه ج 27 ص33.
(27)  ـ آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، مصباح یزدی‏، محمد تقی ص53.
(28)  ـ وسائل‏الشیعة ج 1 ص 226.
(29)  ـ وسائل‏الشیعة ج1 ص227.
(30)  ـ وسائل‏الشیعة ج3 ص413.
(31)  ـ وسائل‏الشیعة ج3 ص415.
(32)  ـ وسائل‏الشیعة ج3 ص416.
(33)  ـ وسائل‏الشیعة ج3 ص416.
(34)  ـ وسائل‏الشیعة ج1 ص225.
(35)  ـ وسائل‏الشیعة ج1 ص226.
(36)  ـ وسائل‏الشیعة ج1 ص226.
(37)  ـ وسائل‏الشیعة ج3 ص414.
(38)  ـ وسائل‏الشیعة ج 3 ص 416.
(39)  ـ وسائل‏الشیعة ج3 ص 416.
(40)  ـ منسوب به محلّی.
(41)  ـ وسائل‏الشیعة ج3 ص 417.
(42) ـ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 5، ص 366 – 368، چاپ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربى.
(43)   ـ الفِقه على المذاهِب الخمسَة، تألیف محمّد جَواد مغنِیّة، ص55.
(44)   ـ همان.
(45)  ـ وسائل‏الشیعة،  ج3، ص416.
(46)  ـ وسائل‏الشیعة، ج3 ص417.
(47)  ـ با استفاده از مستمسک العروة الوثقی ,ج 1 ص 363.
(48)  ـ توضیح المسائل مراجع , ج 1 ص 83 .
(49)  ـ مجموعه آثار، مرتضی مطهری ، ج 20، ص52.
(50) - تفسیر نمونه، ج‏6، ص493.
(51) - به جلد سوم تفسیر نمونه صفحه 7 مراجعه کنید.
(52) - سوره نساء، آیه 160.
(53)   ـ تفسیر نمونه، ج1، ص553.
(54)   ـ بقره/143.
(55)  ـ مجله المنار، سال ششم، ص307.
(56)  ـ وسائل‏الشیعة ج : 1 ص : 227.
(57) - که برای ذوی العقول بکار می رود.
(58) ـ مجلّه پیام زن، پیاپی 104، ص 66-70 و 65: عصر جدید و روابط خانوادگی (قسمت اوّل)، احمد عابدینی.
(59) ـ برای اطلاع بیشتر به کتاب «جامعه ایده‌آل اسلامی و مبانی تمدن غرب»، نشر دبیرخانه دایمی اجلاس دوسالانه بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی(عج)،مراجعه نمایید.
(60)  ـ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج‏1، ص‏93.
(61) - چنانکه شیخ انصارى صرف نجاست را مانع جواز خرید وفروش و استفاده از آن نمی داند. ایشان در مسأله خرید و فروش شیر زن یهودى، معامله آن را جایز می داند و چنین مى نویسد: «فانّ نجاسته لاتمنع عن جواز المعاوضة علیه.» ( مکاسب، شیخ انصارى،ج1،ص35) مرحوم نائینی نیز صرف نجاست را مانع از خرید و فروش نمی داند و می گوید: پوست حیوان مرده را می توان در مواردی که طهارت شرط نیست مثل آبیاری کشتزارها ـ که در قدیم مرسوم بوده است ـ معامله کرد. ( «اذا فرض هناک منفعة? مهمة? عقلائیة?, ولم یتوقف استیفاء المنفعة? علی طهارة? الشیئی کالأستقاء بجلدالمیته للزرع ونحوه, فمجرد کونه نجساً لایمنع عن جواز بیعه.») منیه? الطالب), تقریر درسهای آیه? اللّه نائینی, مقرّر: شیخ موسی نجفی خوانساری, ج1/8.)) علاوه بر این شیخ انصاری، نیز معامله پوست مردار را با همین شرط پذیرفته و در نهایت می فرماید: «فمجرد النجاسه? لاتصلح عله? لمنع البیع: مجرد نجس بودن، نمی تواند مانع از خرید و فروش آن باشد.» ( مکاسب، شیخ انصاری، ج1، ص49.) بنابراین نمی توان گفت: سگ چون از نجاسات است، معامله اش اشکال دارد.
(62)ـ تأمین مال به کمک وسیله‏اى باطل، سحت شمرده شده است. «وفی الکافی، بإسناده عن السکونی عن أبی عبد الله قال: السحت ثمن المیتة و ثمن الکلب و ثمن الخمر- و مهر البغی و الرشوة فی الحکم و أجر الکاهن. أقول: ما ذکره فی الروایة إنما هو تعداد من غیر حصر، و أقسام السحت کثیرة کما فی الروایات، و فی هذا المعنى و ما یقرب منه روایات کثیرة من طرق أئمة أهل البیت علیهم السلام» (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص361.)
(63) - وسائل‏الشیعة ج17، ص119.
(64) - وسائل‏الشیعة ج17،ص 119.
(65) - وسائل‏الشیعة ج17،ص119.
(66) - وسائل‏الشیعة ج17،ص119.
(67) - وسائل‏الشیعة ج17،ص120.
(68) - وسائل‏الشیعة ج17،ص120.
(69) - امروزه سگهای «پلیس» و «امداد» نیز همین حکم را دارند.
(70)  ـ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، واژه سگ.
(71) - مرحوم علامه حلّی در کتاب منتهی می فرماید: نماز خواندن در خانه ای که در آن سگ باشد، کراهت دارد. (بحارالانوار، ج 62، ص 53. ـ توضیح المسائل مراجع، ج1، مسئله 105.)
(72) ـ من لا یحضره الفقیه، ج‏1 ، 246 ، باب المواضع التی تجوز الصلاة فیها و المواضع التی لا تجوز فیها ..... ص240.
(73) ـ الکافی،  ج‏3 ، 393،  باب الصلاة فی الکعبة و فوقها و فی البیع و الکنائس و المواضع التی تکره الصلاة فیها ..... ص 387.‏ الکافی، ج‏3 ، 395، باب الصلاة فی ثوب واحد و المرأة فی کم تصلی و صلاة العراة و التوشح ..... ص393ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏56، 177، باب 23 حقیقة الملائکة و صفاتهم و شئونهم و أطوارهم ..... ص144.
(74) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص50 ـ وسائل‏الشیعة، ج 11 ،ص530.
(75) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص50.
(76) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص 53 ـ وسائل‏الشیعة، ج 11 ،ص530.
(77) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص 53.
(78) ـ المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج‏5، ص 209.
(79) ـ ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج‏5، ص336و337.
(80) ـ مفتاح الکرامة 8/85 ـ کتاب المکاسب 1/ 197 ـ جواهر الکلام 22/138.
(81) ـ ترجمه المیزان، ج‏5، ص 337ـ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص210.
(82)ـ فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، شماره 17 و 18، خرازی، سید محسن، حکم نقاشی و مجسمه سازی از نگاه شریعت.
(83) ـ شرح این مطلب در کتاب «انوار الاصول» آمده است. رجوع کنید به : انوار الاصول، ج 2، ص 486 .
(84) - الاخبار الطوال، ص 227.
(85)-  الامامة والسیاسه، ج1، 203 و 204 و سیره معصومان، سید محسن امین، ترجمه: على حجّتى کرمانى، ج 4، ص 87.
(86)- تمام نهج البلاغه، ص 815 به نقل از تاریخ الیعقوبی ج 2 ص 203. و أنساب الأشراف، بلاذری ج 2 ص 163.
(87)ـ جواهرالکلام ، ج5/ ص114.
(88)ـ مسالک الافهام، ج2/ ص250.
(89)ـ جواهرالکلام، ج36/ ص437.
(90)ـ این مسئله در رسائل فقهی علامه جعفری نیز مطرح شده است. (جعفری، محمد تقی، رسائل فقهی، مؤسسه نشر کرامت1377، ج1، ص 119-118.)
(91)ـ انصاری، شیخ مرتضی، کتاب المکاسب، انتشارات علامه، ص 7، دو سطر به آخر.
(92)ـ نهج البلاغه، نامه 47.
(93)ـ قطعه قطعه کردن اعضای بدن.
(94]‏ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏43، باب 16، مکارم أخلاقه و عمله و علمه و فضله و شرفه و جلالته و نوادر احتجاجاته صلوات الله علیه، ص331.
(95)ـ المبسوط، شیخ طوسی، ج6، ص 47.
(96]‏ـ من لا یحضره الفقیه، ج‏4، باب نوادر الدیات، ص169.
(97) ـ در بعضی روایات «دیته» گفته شده.
(98) ـ مسند الإمام الرضا علیه السلام، ج‏1، 346، (سورة یوسف) ـ تفسیر قمّى، یوسف/ 20.
(99)ـ الخصال، ج‏2، دیة کلب الصید أربعون درهما، ص539.
(100)ـ الخصال، ج‏2، دیة کلب الصید أربعون درهما، ص539.
(101) ـ http://www.porseman.org.
(102) ـ سگان ولگرد.
(103) ـ وسائل‏الشیعة ،ج11، ص533.
(104) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، باب1، الکلاب و أنواعها و صفاتها و أحکامها و السنانیر و الخنازیر فی بدء خلقها و أحکامها ... ص 48.
(105) - برای تفصیل بیشتر به وسیلة النجاة و عروة الوثقی مراجعه نمائید.( مجمع المسائل، حضرت آیة الله العظمى حاج سید محمد رضا گلپایگانى، ج1، ص34 ).
(106) - علاوه بر این اگر آب را به خود می گیرد و قابل فشرده است باید بعد از هر بار شستن آن را بفشاریم تا آبهای داخلش بیرون بیاید و یا به گونه ای دیگر آب را بگیریم. (رساله توضیح المسائل امام (ره)، مساله 150، 155، 159، 160، 161و 162).
(107) ـ روزنه ای به سوی اسرار الهی، رحیم توکل، ص25.
(108) ـ میراث حدیث شیعه، مهدی مهریزی و علی صدرائی خوئی ، ج 2، ص35 .
(109)ـ من لا یحضره الفقیه، ج‏1،246، باب المواضع التی تجوز الصلاة فیها و المواضع التی لا تجوز فیها، ص240.


منبع:

http://www.sunword.blogfa.com/post-742.aspx

http://www.sunword.blogfa.com/post-744.aspx


[ پنج شنبه 92/3/16 ] [ 11:40 عصر ] [ رحمانی ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب
RSS Feed




بازدید امروز: 36
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 319686