سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احکام
 

مساله نجاست سگ قسمت دوم
چه بسا عدم ذکر فلسفه بعضی احکام، خود فلسفه و هدفی داشته باشد، و اراده شده است بندگان مطیع و فرمانبردار از بندگان غیرمطیع شناخته شوند. چنانکه خداوند در ماجرای تغییر قبله(53) می فرماید: «وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَة الَّتِى کُنْتَ عَلَیْهَا اِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ»(54)«و ما آن قبله اى را که قبلا بر آن بودى ، تنها براى این قرار دادیم که افرادى که از پیامبر پیروى مى کنند، از آنها که به جاهلیت باز مى گردند مشخص شوند.»  به عبارت دیگر حکم نجاست سگ از اعتباریات است که شارع مقدس آنرا نجس قرار داده و احکامی بر آن مترتب کرده و این بدین معنا نیست که لزوماً باید در تکوین نیز نجاست عینی خاصّی (مانند نوعی میکروب یا بیماری لاعلاجی) همراه این حیوان باشد بلکه مصالح و مفاسد دیگری می تواند منشا این اعتبار باشد.  با این حال عده ای از سر دلسوزی سعی دارند با فلسفه چینی، پذیرش احکام الهی را تسهیل کنند. این افراد برای حکم اسلام به نجاست سگ، فلسفه هایی را برشمرده اند که به آن اشاره می کنیم: (البته ما در پی تایید این موارد نیستیم و آنچه نقل شده است را بازگو می کنیم.) 

1. پیشگیری از آلودگیهاى میکربى و امـراض مشترک بین سگ و انسان. مثلاً گفته شده: در روده ی سگ، کرم کوچکی به طول چهار میلی متر به نام «تینیا ایکینوسکوس» است. وقتی از سگ مدفوع بیرون می آید، تخم های زیادی از این کرم همراه مدفوع بیرون می آید و به اطراف مقعد سگ می چسبد. سگ به وسیلة زبانش آن تخم‌ها را به قسمت های دیگر بدنش منتقل نموده و همه جا را آلوده می کند. اگر یکی از این تخم‌ها به معدة انسان وارد شود، مرض های گوناگونی تولید می کند که احیاناً منجر به مرگ می شود.(55)  یا در ترشّحات بزاق سگ میکروب هایی وجود دارد که برای انسان زیان آور است. به همین خاطر در دین اسلام دستور داده شده که برای طهارت ظرف آلوده به بزاق سگ (دهن زده سگ) باید آن را با خاک و آب، تطهیر کرد تا آلودگی آن بر طرف گردد.   2. دوری از پلیدی سگ و تاثیر منفی او بر روح و روان انسان و باز ماندن شخص از مقامات انسانی . گاهی لازم است به احکام الهی از جوانب مختلف نظر شود . ممکن است فایده یک حکم از نظر فردى معلوم نباشد؛ اما فایده عمومی داشته باشد. فرض کنید اسلام مى‏گوید: استعمال ظروف طلا و نقره حرام است. شاید به ظاهر، این حکم مصلحت فردى نداشته باشد، ولى عمومى شدن این کار موجب مى‏شود که قسمت مهمّى از ثروت مملکت در خانه‏ها متمرکز شود و در نتیجه، زیانهاى اقتصادى زیادى براى جامعه و ملت ‏به بار آورد. همچنین اگر عده‏اى غذا نداشته باشند، در مقابل، دسته دیگر در ظروف طلا غذا بخورند، اختلاف طبقاتى فاحشى پیش مى‏آید؛ و همین رفع اختلاف طبقاتى و خصومتهاى بین طبقات، یکى از فلسفه‏هایى است که اسلام، قانون وجوب زکات و خمس را در نظر گرفته است. چه بسا یک حکم، فایده جسمى براى بشر نداشته باشد، ولى روحیات او را تهذیب نماید؛ به عنوان مثال شاید گذاشتن پیشانى بر روى خاک اثر بهداشتى نداشته باشد، ولى این که روح تواضع و بندگى ‏انسان را در مقابل خداوند پرورش مى‏دهد و کبر و خود بزرگ‏بینى را از وى دور مى‏کند، خود، بزرگترین فایده و مصلحت محسوب مى‏شود.  در مساله نجاست سگ نیز، تنها نباید مضرّات جسمی مدّ نظر باشد. چه بسا هم نشینی با سگ بخصوص اگر به سگبازی منتهی شود، تاثیرات سوئی در روح و روان انسان داشته باشد. سر منشا این تاثیرات همان پلیدی است که در بیان راغب اصفهانی با دیده بصیرت قابل درک است و سخن امام صادق(ع) نمایانگر آنست، آنجا که حضرت فرمود: (56)إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ: خداوند مخلوقی را نجس تر (پلیدتر) از سگ نیافریده است. 3. جلوگیری از انس گرفتن انسان به سگ، و غفلت از اطرافیان. وفاداری سگ سبب شده که توجه انسان را جلب کند و در دنیای امروزی که همواره شاهد بی وفایی انسانها به یکدیگر هستیم گروهی برای جبران این خلأ عاطفی به این حیوان ابراز علاقه می کنند. در عصر جدید که خانواده‏ها با مشکل کار بیش از حدّ افراد خانه، و کم بودن تعداد فرزندان، و اعتماد کم اعضای خانواده به یکدیگر مواجه اند و به هنگام تنهایی مجالی برای ابراز عواطف و انس با یکدیگر و برای دوران پیری یاوری نمی‏یابند، خانواده‏ های متموّل و ثروتمندی وجود دارند که فرزندان آنان دارای زندگی و اشتغالاتی هستند و والدین یا یکی از آنان، تنها در گوشه خانه‏ای بزرگ و زیبا به سر می‏برند و برای رفع تنهایی، سگی پرورش یافته و مؤدب را با خود همدم می‏کنند و محبت و عاطفه خود را نثار او می‏نمایند و او را همچون کودک خود در بغل می‏گیرند. سگ در مقابل، با وفاداری و همراهی کامل، نزد آنان است و حتی کارهایی نظیر خرید خانه را انجام می‏دهد و صاحب او، گاه به خاطر فرزند نداشتن و گاه به خاطر ناراحتی از فرزندان، تمامی یا سهم زیادی از دارایی‏اش را به حیوان می‏بخشد و یا آن را وارث خود می‏سازد!!! به هر حال سگ، آنقدر احترام پیدا می‏کند که به جای ضمیر «It»که ترجمه اش «آن»  است، ضمیر «She» یا «He»که ترجمه اش «او»(57) است، برایش به کار می‏رود. به عبارت دیگر، سگ، موجودی دارای شعور و همطراز با انسان قرار می‏گیرد، تا بهتر عواطف انسانی، در پای او ریخته شود.(58) خرج هزینه های سنگین برای آرایش وتغذیه سگها و پرداختن عده ای به فن آرایش سگها به خاطر داشتن درآمد زیاد و نیز احداث قبرستانهای مخصوص سگها ومشغول شدن عده ای به کفن و دفن آنها به خاطر بازار کفن و دفن و بدست آوردن درآمد کلان از این راه، نشانه وابستگی عاطفی زیاد بین انسان و سگ در دنیای غرب است.(59) بهمین خاطر این در دنیای غرب، مادری که فرزندانش او را رها کرده اند، خانمی که از همسرش جدا شده است، شخصی که از خانواده اش طرد شده است، ـ گاهی اوقات ـ این اشخاص کمبود عاطفی خود را با آوردن سگی در خانه و انس با او جبران می کنند. و همین امر باعث گسترشِ جدائی بین خانواده و کم رنگ شدن روابط انسانی و اخلاقی در جامعه می شود که هرگز به مصلحت تعالی انسان نیست و البته وقتی این عمل رواج پیدا کرد و بعنوان سنتی در جامعه مورد قبول واقع شد، افراد دیگر نیز بدون توجه به اصل بوجود آورنده این حرکت به آن رو می آورند و ممکن است داشتن سگ کم کم نشانه شخصیت یا نشانه ارزشی اجتماعی تلقی شود. درست است که سگ حیوان با وفایی هست اما اسلام با مونس شدن و هم بازی بودن انسان با سگ مخالف است؛ با این حال از وفاداری سگ در مواردی به نحو صحیح بهره برده، خرید و فروش و نگهداری سگ آموزش دیده را برای کارهای مفید مثل نگهبانی و شکار مجاز می داند. این ها مواردی بودند که عده ای به عنوان فلسفه نجاست سگ بیان کرده اند. و همانطور که قبل از این گفتیم، روایات (که مبنای حکم به نجاست سگ است) این حکم را به طور مطلق بیان کرده و در آن سخن از فلسفه خاصی به میان نیامده است، بنابراین هیچکدام از موارد فوق را نمی توان علت و فلسفه اصلی این حکم دانست تا با نفی آن، حکم نیز منتفی شود. مثلاً کسی نمی تواند بگوید: «امراض مشترک بین سگ و انسان، سبب اصلی حکم به نجاست سگ است، پس در این زمان که می توان انسان را در مقابل امراض سگ واکسینه کرد یا تزریقات خاصّی برای سگ در نظر گرفت، دیگر حکم نجاست سگ تغییر می کند و زمان آن بسر آمده است». خیر، اینگونه نیست. امراض مشترک سگ و انسان علّت این حکم نیستند. چرا که اگر اینطور باشد خیلی از حیوانات اهلی مثل گاو هم ، باید نجس باشند! ولی می توانیم هر یک را به عنوان حکمتی از حکمتهای این حکم در نظر بگیریم که با نفی هر یک، حکمت های دیگر باقی بوده و حکم نجاست پابرجاست. برای توضیح بیشتر، تذکر این نکته لازم به نظر می رسد که در اصطلاح فقه اسلامی، حکمت‌ چیزی‌ است‌ که‌ حکم ‌برای‌ آن‌ جعل‌ شده‌ باشد، اما حکم‌ دائرمدار آن‌ نباشد‌. مثلاً حکمت‌ عدّه ‌نگه‌ داشتن‌ زن‌، آن‌ است‌ که‌ اختلاط‌ نسل‌ پیش‌ نیاید، و فرزند مشتبه‌ نگردد، و احکام‌ ارث‌ و مانند آن‌ دچار اشکال‌ نشود؛ در حالی ‌که‌ برای‌ زنان‌ مطلّقه‌ای‌ هم‌ که‌ احتمال‌ فرزنددار شدنشان منتفی‌ است‌ مانند زنان دیگر، نگه‌ داشتن‌ عدّه‌ ضرورت‌ دارد. پس‌ اختلاط‌ نسل‌، حکمت‌ جعل‌ِ وجوب‌ عدّه‌ است‌ نه‌ علت‌ آن. به عبارت دیگر، با وجود علت‌، ‌همواره‌ حکم‌ موجود است‌؛ و با رفتن‌ علت‌، حکم‌ هم‌ از بین ‌می‌رود. اما حکمت‌ این‌ گونه‌ نیست‌؛ اگر یکی‌ از حکمت‌های‌ یک‌ حکم‌ در جایی‌ نبود، ممکن‌ است‌ حکمت‌ دیگری‌ در آنجا مورد نظر خداوند باشد. یعنی به‌ جای‌ حکمت‌ الف‌، حکمت‌ ب تأثیرگذار باشد.  نتیجه اینکه، حکم نجاست سگ حکمت هایی دارد و خداوند خواسته است با دوری از سگ از مفاسدش در امان باشیم. امام رضا(ع) می فرماید: «اِنّا وَجَدْنا کلَّما اَحَلَّ اللهُ تبارکَ و تعالى، ففیه صَلاحُ العِبادِ، و بقائُهم، و لَهُم اِلَیْهِ الحاجة الَّتى لا یَستَغنونَ عنها؛ و وَجدنا المُحرّمَ مِن الاشیاءِ، لا حاجة لِلعباد الیه، و وَجدنا مُفسِداً داعیاً اِلى الفناءِ و الهَلاک‏.»(60)  «بدرستیکه، هر آنچه را خداوند تعالى حلال فرموده، صلاح و بقاى بندگان در آن بوده است و به آن احتیاج دارند و بى‏نیاز از آن نیستند؛ و هر آنچه را حرام نموده است، نیازى براى بندگان به آن نیست، بلکه مایه فسادى است که ایشان را به سوى نابودى و هلاکت‏سوق مى‏دهد». خرید و فروش سگ پس از بیان حکم نجاست سگ در اسلام، این سوالات مطرح می شود که:  آیا خرید و فروش آن جایز است یا خیر؟ اگر حرام می باشد، این حکم برای انواع سگ است یا برای بعضی؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات، بیان مقدمه ای ضروری است.  عدم دخالت نجاست در معامله بعضی به اشتباه برای حرمت خرید و فروش سگ اینگونه استدلال کرده اند:  «یکی از انواع معاملات حرام، معامله عین نجاست است. یعنی اگر چیزی نجس است، معامله آن حرام است. علما وقتی نظرشان این است که سگ نجس است، خودبخود معامله آن هم حرام می شود. اما اغلب علما معتقدند که اگر معامله عین نجاست، منفعت و سود عقلایی داشته باشد، در آن مورد حرمت آن برداشته می شود.» حکم تحریم خرید و فروش، دایر مدار منفعت و سود عقلایی است، نه نجس و پاک بودن. ـ یعنی اگر شیئی سود عقلایی داشت معامله اش جایز است و الّا جایز نیست، چه نجس باشد و چه طاهر ـ بنابراین، نجاست شیء، نقشی در حرمت معامله آن ندارد و بهتر است چنین گفته شود: یکی از شرایط مبیع ـ یعنی شیء مورد معامله ـ داشتن منفعت و سود عقلایی ـ یا به عبارتی مالیّت داشتن آن ـ است و چون عین نجاسات غالباً منفعت و سودی ندارند، مالیّت نداشته و صلاحیت خرید و فروش را ندارند. امّا هرگاه همین نجاسات دارای منفعت و سودی شدند، معامله آنها صحیح است و دارای مالیّت بوده و قابل خرید و فروشند. مانند خون که نجس است، اما هم اکنون از آن استفاده عقلایی می شود و مالیّت دارد، بنابراین خرید و فروش آن مجاز است. پس نمی توان گفت: معامله مردار، خون و سگ چون نجس هستند حرام است. بلکه گفته می شود: چون منفعت عقلایی و مالیّت ندارند حرام است، امّا اگر دارای منفعتی شد، معامله اش جایز است.(61)  لازم به ذکر است که در گذشته بیشتر نجاسات، منفعت حلالی نداشتند و بهمین خاطر علما حکم به حرمت معامله نجاسات می دادند. این سبب شده تا عده ای تصوّر کنند معامله شیء نجس، مطلقاً حرام می باشد و علّت تحریم هم چیزی جز نجاست نیست.  خلاصه اینکه صرف نجس بودن، سبب حرمت معامله نجاسات از جمله سگ نمی شود تا کسی بگوید: چرا با اینکه انواع سگ ـ سگ صید، شکار، ولگرد و زینتی ـ نجس هست، امّا معامله سگ صید جایز است ولی معامله سگ زینتی حرام است. چراکه ملاک در اینجا انتفاع و عدم انتفاع عقلائی است، نه چیز دیگری. روایات خرید و فروش سگ روایات وارد شده، از خرید و فروش سگ نهی کرده و بهای آن را «سُحت(62)» می دانند. مثل: 1- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْعَامِرِیِّ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ ثَمَنِ الْکَلْبِ الَّذِی لَا یَصِیدُ؛ فَقَالَ: سُحْتٌ؛ وَ أَمَّا الصَّیُودُ فَلَا بَأْسَ(63).  از امام صادق(ع) در مورد بهای سگی که شکاری نیست، سوال شد. حضرت فرمود: سُحت (حرام) است؛ اما (گرفتن بهای) سگ صید اشکالی ندارد.   2- عَنِ الرِّضَا(ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: وَ ثَمَنُ الْکَلْبِ سُحْتٌ(64).  امام رضا(ع) در سخنی فرمود: بهای سگ، سُحت (حرام) است.   3- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ ثَمَنِ کَلْبِ الصَّیْدِ؛ قَالَ: لَا بَأْسَ بِثَمَنِهِ وَ الْآخَرُ لَا یَحِلُّ ثَمَنُهُ(65).  ابی بصیر از امام صادق(ع) از بهای سگ شکاری سوال کرد، حضرت فرمود: اشکالی ندارد؛ اما بهای دیگر سگها حلال نیست.   4- فِی حَدِیثٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ: ثَمَنُ الْخَمْرِ وَ مَهْرُ الْبَغِیِّ وَ ثَمَنُ الْکَلْبِ الَّذِی لَا یَصْطَادُ مِنَ السُّحْتِ(66).  رسول خدا(ص) در سخنی فرمود: بهای شراب ، بهای زناکار، و بهای سگی که شکار نمی کند، سُحت (حرام) است.   5- عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ، عَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ثَمَنُ الْکَلْبِ سُحْتٌ وَ السُّحْتُ فِی النَّار(67).  امام رضا(ع) فرمود: قیمت سگ سُحت است و سُحت در آتش است. این دسته از روایات غالباً اشاره به سگ صید دارند، امّا شامل سگهای دیگری هم که منفعت عقلایی دارند می شوند، چنانکه شیخ طوسی در مبسوط(68)، سگ گله و نگهبان را همانندِ سگ صید می داند.(69) از این روایات و سخن علما ـ که قبلا گذشت ـ استفاده می شود: هر سگی که منفعت عقلایی داشت، خرید و فروشش جایز؛ و الّا حرام است. و اگر سگ های زینتی و سگ ولگرد و ... خرید و فروش آنها حرام است بخاطر اینست که یا فاقد منفعت عقلایی بوده و یا منفعت قابل توجّهی ندارند. نگهداری سگ در خانه مساله نجس بودن سگ، غیر از حرمت نگهداری از آن است . نگهداری از سگ برای کسانی که استفاده عقلایی از آن ندارند، کراهت شدید دارد؛ و در روایات، امری ناپسند دانسته شده است (70).بنابراین نگهداری سگ برای نگهبانی و شکار، و سگی که امروزه مورد استفاده پلیس و نیروهای امداد می باشد، مکروه نیست. (البته این به معنای عدم نجاست این سگ ها نمی باشد.) در بعضی از روایات آمده است که خانه ای که در آن سگ است، ملائکه وارد نمی شوند. این کراهت سبب می شود که حتی نماز خواندن در چنین خانه ای مکروه باشد.(71) ما در اینجا به بیان برخی از روایاتی که به نحوی بر کراهت نگهداری سگ در خانه اشاره دارند، می پردازیم: 1- وَ قَالَ الصَّادِقُ(ع): لَا تُصَلِّ فِی دَارٍ فِیهَا کَلْبٌ إِلَّا أَنْ یَکُونَ کَلْبَ صَیْدٍ، وَ أَغْلَقْتَ دُونَهُ بَاباً، فَلَا بَأْسَ، وَ إِنَّ الْمَلَائِکَة لَا تَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ تَمَاثِیلُ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ بَوْلٌ مَجْمُوعٌ فِی آنِیَة.(72) امام صادق(ع) فرمود: نماز مگذار در خانه ای که در آن سگ است مگر اینکه سگ صید باشد، و دربی برویش بسته شود ، در این صورت اشکالی ندارد ... 2- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی فَقَالَ إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِکَة لَا نَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ وَ لَا إِنَاءٌ یُبَالُ فِیه‏.(73) پیامبر اسلام(ص) فرمود: همانا جبرئیل بر من وارد شد و گفت: ما ملائکه بر خانه ای که در آن سگ و مجسمه و ظرفی که در آن ادرار می کنند، وجود دارد، داخل نمی شویم. 3- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع): قَالَ یُکْرَهُ أَنْ یَکُونَ فِی دَارِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ الْکَلْبُ.(74)  امام صادق(ع) فرمود: ناپسند است در خانه مرد مسلمان سگ باشد. 4- عَنْ زُرَارَة عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ یَتَّخِذُ کَلْباً إِلَّا نَقَصَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ عَمَلِ صَاحِبِهِ قِیرَاطٌ.(75)  زراره از امام صادق(ع) نقل می کند: کسی سگی را نگهداری نمی کند مگر اینکه هر روز از عمل او کاسته می شود. 5- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): لَا خَیْرَ فِی الْکَلْبِ‏ إِلَّا کَلْبَ الصَّیْدِ أَوْ کَلْبَ مَاشِیَة.(76)  امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: خیری در نگهداری سگ نیست، به جز سگ شکاری و سگ گلّه. 6- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: لَا تُمْسِکْ کَلْبَ الصَّیْدِ فِی الدَّارِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ بَابٌ.(77)  امام صادق(ع) فرمود: سگ شکاری را در خانه‌ات نگهداری مکن مگر اینکه بین تو و او دربی باشد.(محل زندگی او جدا باشد) 7- عَن أَبِی رَافِع قَالَ: جَاءَ جِبرَئِیل إِلَى النَبِی(ص) فَاستَأذَن عَلَیهِ- فَأذن لَهُ، فأبطأ، فأخذ رِدَاءَه فَخرجَ- فَقَالَ: قَد أذنا لَکَ- قَالَ: أَجل وَ لَکنا لا ندخل بَیتَاً فیه کَلب و لا صورة- فَنظروا فإذا فِی بَعضِ بُیُوتِهِم جرو-.(78) از ابى رافع نقل‏ کرده‏اند که گفت: جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد، و اجازه ورود خواست، رسول خدا(ص) به وى اجازه داد، اما جبرئیل وارد نشد، ناگزیر رسول خدا(ص) رداى خود را گرفت و بیرون شد و فرمود: ما به تو اجازه ورود دادیم؟ جبرئیل گفت: بله، و لیکن ما فرشتگان به خانه‏اى که در آن سگ و یا مجسمه باشد داخل نمى‏شویم. رسول خدا(ص)- که گویا تا آن لحظه از وجود سگ در خانه خبر نداشت- نظر کرد و دید که در بعضى از مرافق خانه ایشان توله سگى وارد شده.(79)  از مجموع روایات استفاده می شود که نگهداری سگهای مفید مثل سگ نگهبان، با وجود اینکه کراهت ندارد،(80) امّا بهتر است محل زندگی او جدای از محل زندگی انسان باشد، بگونه ای که حداقل بینشان دربی فاصله شود. یعنی خانه‌ای جداگانه برای سگ ساخته شود. و اگر در برخی روایات از نگهداری سگهای مفید هم نهی شده، در صورتی است که محل زندگی او جدا نباشد. اما نگهداری سگهای دیگر ـ غیر از سگ شکاری و سگ نگهبان و هر سگی که برای کارهای عقلایی بکار گرفته می شود ـ کراهت داشته و ناپسند است. البته با توجه به مساله نجاست سگ که قبلا ثابت شد، این حکم معقول به نظر می آید و دستورات دین نسبت به دوری از نجاسات مؤیّد آنست. هرچند اسلام برای رفاه انسان، نگهداری سگهای مفید را مکروه نمی داند.  لازم به ذکر است با اینکه علامه طباطبائی متن آخرین روایت را مضطرب و آن را از روایات مجعول می داند.(81) اما به دلیل اینکه مجموع این روایات ـ که می گویند: «جبرئیل و ملائکه وارد خانه ای که سگ در آن است، نمی شوند» ـ ، روایات متضافرند،(82) و متضافر بودن براى حجیت کافى است، اگرچه سند تک تک آن ها ضعیف باشد.(83) بنابراین این روایات به وضوح دلالت بر کراهت شدید نگهداری سگ در منزل دارند.

زشتی و قبح سگ بازی
از آنچه گفته شد معلوم می شود که در اسلام نگهداری و انس گرفتن با سگ بدون اینکه مورد استفاده عقلایی قرار گیرد توصیه نشده بلکه مورد کراهت و مزمّت است. در سیره و سخنان معصومین(ع) نیز سگ بازی زشت تلقّی شده و سگ بازان سزاوار ملامت اند.
نقل شده است هنگامی که امام حسین(ع) کنار قبر شریف پیامبر اکرم(ص) نشسته بود قاصدی آمد و گفت: امیر می خواهد به نزد او بروید. امّا امام(ع) که می داند معاویه مرده است و این دعوت برای گرفتن بیعت است، این دعوت را نمی پذیرد و در پاسخ کسی که از بیعت با یزید سوال می کند می فرماید: «من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد، چون یزید مردی است فاسق که فسق خود را آشکار کرده، شراب می نوشد، سگ بازی و... می کند و ما خاندان رسول خداییم».(84)
آری، امام(ع) سگ بازی را از مواردی می داند که سبب شده فسق یزید آشکار شود.
در جای دیگر امام حسین(ع) طی نامه ای معاویه را توبیخ کرده و چنین می نویسد: «آیا تو آن کس نیستی که... پسر بچه ای را که شراب می خورد و سگ بازی می کند به امارت می رسانی!»(85)
نامه امام حسین(ع) یادآور نامه امیر المومنین(ع) به منذر بن جارود است که از سوی حضرت(ع) فرماندار بخشی از بلاد اسلامی بود و پس از اینکه تخلفات و خیانت های او برای امیر المومنین(ع) گزارش شد، توسط ایشان در طی نامه ای توبیخانه، احضار شد. امام(ع) در این نامه او را چنین توبیخ می کند:
«... تَخْرُجُ لاَهِیاً مُتَنَزِّهاً ، تَطْلُبُ الصَّیْدَ ، وَ تُلاَعِبُ الْکِلاَبَ ...: (خبر رسیده است، تو) پیوسته مشغول گردش و صید (تفریحی) و بازی با سگ ها می باشی ...».(86)
با دقّت در کلام امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) درک زشتی و قبح سگ بازی و انس با او، دشوار نمی باشد.

حقوق سگ بعنوان یک حیوان
اسلام دین تعادل و میانه روی است. این اعتدال و میانه روی را به وضوح می توان در دستورات اسلامی مشاهده کرد. هرچند در اسلام سگ حیوانی نجس است، امّا این سبب نشده تا حقوق او به عنوان یک حیوان، نقض شود. رعایت حقوق سگ به این نیست که به آن دست بزنی ، و او را مونس و هم بازی خود قراردهی! بلکه با رسیدگی به آب و غذایش و آزار نرساندن به او، حقوقش را رعایت کرده ای. همانطور که به رعایت حقوق سایر حیوانات و سیرکردن و رفع تشنگی آن‏ها در روایات اسلامی تأکید شده است.
پیشوایان و بزرگان مذهبی ما، با اینکه عقیده به نجاست سگ دارند، امّا ظلم به این حیوان را روا ندانسته، حق و حقوقی برای آن قائل شده اند. با مطالعه در آثار دانشمندان اسلامی این مساله به روشنی قابل درک است.
در کتب فقهی آمده است: اگر شخصى، به مقدار وضو گرفتن آب داشته باشد، و بترسد که اگر با آن وضو بگیرد، دچار تشنگى شود، بر او واجب است که تیمم کند و آب را برای نوشیدن نگهدارد. صاحب جواهر(قدّس سرّه)، پس از نقل این فتوا مى نویسد: «وکذا الحیوان اذا کان کذلک وان کان کلبا»(87) (اگر از تشنگى حیوانى نیز بترسد، حکم همین است، گرچه آن حیوان، سگ باشد.)
شهید ثانى در بحث اطعمه و اشربه کتاب مسالک، مى نویسد: «و لو کان للانسان کلب غیر عقور جائع وشاة فعلیه اطعام الشاة»(88) (اگر انسان، داراى سگ ـ بی آزارـ و گوسفندی گرسنه باشد، بر او واجب است تا گوسفند را آب و علف دهد.) یعنی نجات گوسفند بر سگ اولویت دارد.
صاحب جواهر، در این حکم به شهید ثانی ایراد گرفته و می گوید:
« فیه منع، بل قد یقال باولویة الکلب لامکان ذبح الشاة بخلاف الکلب»(89) (حفظ جان سگ اولویّت دارد. زیرا مى توان گوسفند را سر برید؛ ولى این کار، در مورد سگ ممکن نیست.)
کلام این دو فقیه، گویاى واجب بودن حفظ جان حیوان حتى سگ است، هرچند در این مورد اختلاف بر سر اینست که حفظ حیات کدامیک اولویت دارد.(90)
اگر فقهای اسلام در نظرات فقهی خود اینگونه حقوق حیوانات حتی سگ را در نظر می گیرند، بخاطر اینست که سخنشان برگرفته از روایات معصومین(ع) است .
در متون روایی ما، روایات فراوانی هستند که توجه به حقوق سگ را ـ به عنوان یک حیوان ـ تایید می کنند. در بعضی از روایات از اذیت و آزار سگ منع شده، در دسته ای دیگر به اطعام و سیراب کردن سگ توجه شده است. علاوه بر این روایاتی هستند که قاتل سگ را ملزم به پرداخت دیه می کند، از این روایات نیز شاید بتوان حق و حقوقی برای سگ در اسلام ثابت کرد. هرچند عده ای می گویند: روایات دیه سگ، حقی را برای این حیوان ثابت نکرده بلکه تنها خسارت مالی صاحبش را جبران می کند،(91) امّا با در نظر گرفتن همه روایات، خلاف این مطلب ثابت می شود. چرا که دیه انسان را نیز به ولیّ او می پردازند امّا این سبب نمی شود خود آن شخص ارزش و قدری نداشته باشد. پس وقتی در دین اسلام برای سگ دیه قرار داده می شود، می توان نتیجه گرفت که به این حیوان، ارزش و بهایی داده شده است و پرداخت دیه به صاحب آن جبرانگر همین بهاء و ارزش فوت شده است.
به جهت طولانی نشدن بحث فقط به نمونه ای از این سه دسته روایات اشاره می کنیم:
1. امیرمؤمنین(ع) از پیامبر(ص) نقل مى کند که آن حضرت فرمود: «اِیّاکُمْ وَ الْمُثْلَه وَ لَوْ بِالْکَلْبِ الْعَقُورِ:(92) از مثله کردن(93) بپرهیزید، هر چند در مورد سگ آزار رساننده باشد.»
2. «عَنْ نَجِیحٍ قَالَ رَأَیْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ(ع) یَأْکُلُ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَلْبٌ کُلَّمَا أَکَلَ لُقْمَة طَرَحَ لِلْکَلْبِ مِثْلَهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَا أَرْجُمُ هَذَا الْکَلْبَ عَنْ طَعَامِکَ قَالَ دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُه:(94)
 نجیح گوید: حسن بن على(ع) را دیدم که مشغول خوردن غذا بود و سگى روبروى او قرار گرفته بود، هر لقمه اى که مى خورد یک لقمه هم به آن سگ مى داد. عرض کردم: یابن رسول اللّه! این سگ را از سفره غذای شما دور کنم؟ حضرت فرمود: رهایش کن زیرا من از خداوند حیا مى کنم که جاندارى به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم.»
3. «روى عن رسول الله(ص) انه قال: اطلعت لیلة اسرى بى على النار ... واطلعت على الجنة فرأیت امرأة مومة یعنى زانیة فسألت عنها فقیل انها مرّت بکلب یلهث من العطش فأرسلت ازارها فى بئر فعصرته فى حلقه حتى روى فغفرالله لها.(95)
شیخ طوسى در مبسوط مى نویسد: روایت شده از رسول خدا(ص) که آن حضرت فرمود: در شب معراج، ... بر بهشت اطلاع یافتم. در آن جا زن بدکاره ای را دیدم. درباره او پرسیدم. گفته شد: سبب پاداش وى این است که روزى گذرش به سگى افتاد که از شدت تشنگى زبانش بیرون افتاده بود. وى لباس خود را در چاه فرو برد، آب آن را در گلوى سگ فشرد، تا سیراب شد. بدین سبب خدا او را بخشید.»
4. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَال:َ دِیَة کَلْبِ الصَّیْدِ أَرْبَعُونَ دِرْهَماً وَ دِیَة کَلْبِ الْمَاشِیَة عِشْرُونَ دِرْهَماً وَ دِیَة الْکَلْبِ الَّذِی لَیْسَ لِلصَّیْدِ وَ لَا لِلْمَاشِیَة زَبِیلٌ مِنْ تُرَابٍ عَلَى الْقَاتِلِ أَنْ یُعْطِیَ وَ عَلَى صَاحِبِهِ أَنْ یقْبَل.(96)
ترجمه: امام صادق(ع) فرمود: دیه سگ شکاری چهل درهم، و دیه سگ گله بیست درهم، و دیه سگی که نه شکاری و نه نگهبانِ گله هست، زنبیلی از خاک است که قاتل باید آن را بدهد و صاحب سگ آن را قبول کند.
5. «مُحمَّد بنِ أَبِى نَصر عَن الرضَا(ع) فى قَولِ اللهِ عَزَّوجَلَّ (وَ شَروه بثَمَن بَخس دَرَاهم مَعدودة) قالَ: کَانَت عِشرینَ دِرهماً، و البَخس النَقص، و هِى قیمة کَلبِ الصیّد إذَا قتل کان قیمته(دیته)(97) عشرینَ درهماً:
محمد بن ابی نصر از حضرت رضا(ع) روایت کرده است که آن بزرگوار درباره‌ آیه شریفه (و شروه بثمن بخس دراهم معدوده‌) ، فرمود: بخس به معنای کم و ناچیز است‌. آنها یوسف را به بیست درهم فروختند، و این مبلغ، بهای سگ شکاری است که‌ هرگاه کشته شود خون بهایش بیست درهم است‌.»(98)
 
6. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: فِی کِتَابِ عَلِیٍّ(ع): دِیَة کَلْبِ الصَّیْدِ أَرْبَعُونَ دِرْهَماً:(99)
امام صادق(ع) می گوید: در کتاب امام علی(ع)، دیه سگ شکاری چهل درهم دانسته شده است.»
 
7. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: دِیَة کَلْبِ الصَّیْدِ السَّلُوقِیِّ أَرْبَعُونَ دِرْهَماً مِمَّا أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِهِ لِبَنِی خُزَیْمَة:(100)
امام صادق(ع) فرمود: دیه سگ شکارى سلوقى چهل درهم است، بر مبناى دستورى که رسول خدا(ص) به بنى خزیمة در این باره داد.»
حال که اسلام، حقوق سگ را به عنوان یک حیوان به رسمیّت می شناسد، هیچ کس نباید ـ تحت هر عنوانی ـ بدون دلیل، به این حیوان آسیبی برساند، و نمی توان نجاست آن را دلیلی بر نفی حقوق و سبب پستی و بی ارزشی آن دانست. به عبارتی دیگر سگ نیز یکی از مخلوقات خداوند و قابل احترام است.

ادامه دارد ...


[ پنج شنبه 92/3/16 ] [ 11:39 عصر ] [ رحمانی ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب
RSS Feed




بازدید امروز: 35
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 319685